معنی پیش بندی کردن - جستجوی لغت در جدول جو

پیش بندی کردن

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پی بندی کردن

(هََ رَ مَ)

محکم کردن پی و بنیاد بنا با سنگ و آهک و سیمان و جز آن

لغت نامه دهخدا

پشت بندی کردن

پشت بند نهادن، غذایی مختصر خوردن بانتظار آنکه موقع طعام رسد و سیر خورند

فرهنگ لغت هوشیار

پیش بینی کردن

عاقبت اندیشیدندوراندیشیدن: خردمندی و پیش بینی کنی توانایی و پاکدینی کنی. (فردوسی)، احتیاط کردن حزم ورزیدن، دریافتن و گفتن حوادث قبل از وقوع آنها غیب گفتن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از پی بندی کردن — تصویر پی بندی کردن

پی بندی کردن

محکم کردن پی و بنیاد بنا با سنگ و آهک و سیمان و غیره

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از پیش بینی کردن — تصویر پیش بینی کردن

پیش بینی کردن

((کَ دَ))

احتیاط کردن، پی بردن به حوادث قبل از وقوع آن ها

فرهنگ فارسی معین

تصویری از پیکربندی کردن — تصویر پیکربندی کردن

پیکربندی کردن

Configure

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از پیش بینی کردن — تصویر پیش بینی کردن

پیش بینی کردن

Forecast, Anticipate, Foresee, Foretell, Predict, Prophesize

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از پیش بینی کردن — تصویر پیش بینی کردن

پیش بینی کردن

anticiper, prévoir, prédire, prophétiser

دیکشنری فارسی به فرانسوی

تصویری از پیکربندی کردن — تصویر پیکربندی کردن

پیکربندی کردن

configurer

دیکشنری فارسی به فرانسوی

تصویری از پیکربندی کردن — تصویر پیکربندی کردن

پیکربندی کردن

configureren

دیکشنری فارسی به هلندی

تصویری از پیش بینی کردن — تصویر پیش بینی کردن

پیش بینی کردن

anticiperen, voorspellen, voorzien, profeteren

دیکشنری فارسی به هلندی

تصویری از پیکربندی کردن — تصویر پیکربندی کردن

پیکربندی کردن

mengonfigurasi

دیکشنری فارسی به اندونزیایی

تصویری از پیکربندی کردن — تصویر پیکربندی کردن

پیکربندی کردن

กำหนดค่า

دیکشنری فارسی به تایلندی

تصویری از پیش بینی کردن — تصویر پیش بینی کردن

پیش بینی کردن

คาดการณ์ , ทำนาย , ทำนายล่วงหน้า , ทำนาย

دیکشنری فارسی به تایلندی

تصویری از پیش بینی کردن — تصویر پیش بینی کردن

پیش بینی کردن

mengantisipasi, meramalkan

دیکشنری فارسی به اندونزیایی

تصویری از پیش بینی کردن — تصویر پیش بینی کردن

پیش بینی کردن

anticipar, pronosticar, prever, predecir, profetizar

دیکشنری فارسی به اسپانیایی

تصویری از پیکربندی کردن — تصویر پیکربندی کردن

پیکربندی کردن

कॉन्फ़िगर करना

دیکشنری فارسی به هندی

تصویری از پیش بینی کردن — تصویر پیش بینی کردن

پیش بینی کردن

अनुमान करना , पूर्वानुमान करना , भविष्यवाणी करना , भविष्यवाणी करना

دیکشنری فارسی به هندی

تصویری از پیکربندی کردن — تصویر پیکربندی کردن

پیکربندی کردن

configurar

دیکشنری فارسی به اسپانیایی

تصویری از پیش بینی کردن — تصویر پیش بینی کردن

پیش بینی کردن

预见 , 预报 , 预言 , 预测

دیکشنری فارسی به چینی

تصویری از پیکربندی کردن — تصویر پیکربندی کردن

پیکربندی کردن

configurare

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

تصویری از پیش بینی کردن — تصویر پیش بینی کردن

پیش بینی کردن

anticipare, prevedere, predire, profetizzare

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

تصویری از پیش بینی کردن — تصویر پیش بینی کردن

پیش بینی کردن

antecipar, prever, predizer, profetizar

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از پیکربندی کردن — تصویر پیکربندی کردن

پیکربندی کردن

configurar

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از پیکربندی کردن — تصویر پیکربندی کردن

پیکربندی کردن

配置

دیکشنری فارسی به چینی

تصویری از پیش بینی کردن — تصویر پیش بینی کردن

پیش بینی کردن

przewidywać, prognozować, przepowiedzieć, prorokować

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از پیکربندی کردن — تصویر پیکربندی کردن

پیکربندی کردن

konfigurować

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از پیکربندی کردن — تصویر پیکربندی کردن

پیکربندی کردن

налаштовувати

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از پیش بینی کردن — تصویر پیش بینی کردن

پیش بینی کردن

передбачати , прогнозувати , передбачити , пророкувати

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از پیکربندی کردن — تصویر پیکربندی کردن

پیکربندی کردن

konfigurieren

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از پیش بینی کردن — تصویر پیش بینی کردن

پیش بینی کردن

erwarten, vorhersagen, voraussehen, voraussagen, prophezeien

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از پیکربندی کردن — تصویر پیکربندی کردن

پیکربندی کردن

конфигурировать

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از پیش بینی کردن — تصویر پیش بینی کردن

پیش بینی کردن

ожидать , прогнозировать , предвидеть , предсказать , пророчествовать

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از پیش بینی کردن — تصویر پیش بینی کردن

پیش بینی کردن

לצפות , לחזות , לחזות , לנבא

دیکشنری فارسی به عبری